میگویند هنر از دیرباز شکل اسرارآمیزی از ارتباط و گفت و گو بوده است، یعنی هنرمند همواره قصد داشت تا چیزی را بازگو کند که از راههای معمول ارتباط مانند حرف زدن و نوشتن نمیتوانست بیان کند. او تلاش میکند مفهوم و پیامی را انتقال دهد که ورای مکالمات روزمره باشد. بنابراین واژگانی بصری یا شنیداری ابداع میکند و در معرض تفسیر انسان ها میگذارد.
با وجود چنین تعریف به ظاهر سادهای، فیلسوفان و هنرپژوهان سالهاست که درگیر ارائه تعریفی مشخص از هنر هستند و تا کنون بنا بر عقیده و نگرش خود، نظریههای گوناگونی به بار آوردهاند. در این مقاله سعی میکنیم تا به بررسی عمدهترین این نظریات و در نهایت مفهوم هنر بپردازیم.
تعریف هنر از دیدگاه بزرگان
قبل از بحث درباره چیستی هنر، باید به این نکته اشاره کنیم که با اینکه مفهوم هنر امری بدیهی و شناخته شده به نظر میرسد و تفاسیر زیادی از آن در منابع فلسفی وجود دارد، اما هنوز تعریف واحد و مشخصی که همه صاحبنظران درباره آن اشتراک داشته باشند ارائه نشده است.
مثلا «ارسطو» برخلاف اکثریت این مفهوم را از منظر احساسات و عواطف بررسی میکنند، آن را حاصل فعالیت عقلانی میداند. در حالی که «کروچه» فیلسوف ایتالیایی اعتقاد دارد که هنرآفرینی از خیال هنرمند برمیآید و لحظهای که قضاوت و تعقل وارد آن شود از بین میرود.
در کتاب هنر چیست تولستوی، نویسنده بزرگی روسی، آمده که هنر دارای ارزش اخلاقی است. او معتقد بود که هنر هرگز به منظور زیبایی و لذت بردن خلق نمیشود و هدفی والاتر چون ترویج ارزشهای اخلاقی و اجتماعی برای آن در نظر میگیرد
در مقابل نظریه دیگری وجود دارد که مدافع شعار هنر برای هنر است، پیروان این نظریه مخالف دیدگاه تولستوی هستند. از نظر آنها چه بسیار آثاری وجود دارند که حامل هیچ پیام خاص و اخلاقی نیستند، اما در جامعه هنری و در نظر هنرشناسان ارزش و اعتبار زیادی یافتهاند.
معنی هنر
واژه هنر ریشه در زبان سانسکریت دارد. این کلمه در ابتدا «سونر» و «سونره» خوانده میشد و با «هونر» و «هونره» زبان پهلوی و اوستایی مترادف است. واژه «سو» یا «هو» در فارسی نیز به معنای نیک و خوب است و هرچیز خوب و نیکویی هنر نامیده میشد و به خالق هنر نیز هنروَنت میگفتند.
منشاء هنر و ارائه تعاریفی جامع متعدد از آن
با وجود تمام این تعاریف گوناگون و گاه متضاد، دیدگاهی مشترک در میان همه هنرمندان از هنر دیده میشود و آن این است که اثر هنری چیزی زیباست که توسط انسان خلق شده باشد. هنر از دیرباز تاکنون با انسان و فعالیتهای او همراه بوده است و هیچگاه نمیتوان پویشهای هنری را برکنار از سایر جلوههای زندگی بررسی کرد. امروزه با اتکا به دستاوردهای پژوهشی در زمینه باستانشناسی و تاریخی میتوان ادعا کرد که شعر، موسیقی، رقص، پیکرنگاری، نقاشی و به طور کلی فعالیتهایی که امروز به عنوان هنرهای هفتگانه میشناسیم با زندگی انسان آغاز شدهاند.
با توجه به این موضوع تعریف مفهوم هنر تنها در یک جمله مشخص نمیگنجد، بلکه با بررسی علت و منشاء هنر در هر دوره معنا پیدا میکند. چنانچه از بررسی کهن ترین آثار هنری یعنی نقاشیهای غاری مربوط به ۳۰ هزار تا ۱۰ هزار سال پیش از میلاد بر میآید، انسانها فکر میکردند که نقاشی از حیوانات و پرتاب نیزه به آنها، جادویی عمل میکند و موفقیت آنها در شکار را تضمین خواهد کرد.
انسان درگیر و دار حیات دشوار ابتدایی برای حفظ خود و یافتن خوراک و پناهگاه در تلاشی دائم است. از این رو برای او کار بی هدف و بدون دلیل معنا نداشت و تنها هدر دادن نیرو و قوای بدنی بود. در تمدنهای اولیه باستانی مانند بینالنهرین و مصر که تفکرات دینی داشتند، هنر بر زندگی پس از مرگ و ارتباط انسان با خدایان تمرکز دارد. از دید آنها دین و آیین کمکشان میکرد تا محیطشان را در کنترل داشته باشند یا برای زندگی پس از مرگ آماده شوند. بنابراین هنرهای آن دوره مانند رقص و موسیقی که در مراسم آیینی اجرا میکردند و یا نقش و نگارهایی که بر ظروف سفالی میکشیدند برای جلب رضایت خدایان و نیروهای برتر بود. در واقع فعالیتهای هنری انسانهای ابتدایی و تمدنهای باستانی به منظور برآوردن پارهای از نیازهای زندگی صورت میگرفت.
در روم باستان که تا حدودی دموکراسی وجود داشت، هنر سکولار رایج بود و موضوع هنر مربوط به انسانها و مسائل دنیوی و زمینی بود نه دینی.
از طرف دیگر با توجه به گستردگی سرزمینهای تحت تسلط امپراتوری رم، بخشی از فعالیت هنرمندان در خدمت تبلیغ عظمت و جلال امپراتوری بود. رومیها به این منظور ستونها و طاق نصرتهای یادبودی برپا میکردند تا پیروزیهایشان را ستایش کنند و بر قدرت رومی تاکید ورزند.
«پریکلس» رهبر آتن در دوران باستان بود، او در زمان اوج این شهر از نظر سیاسی و فرهنگی فرمان ساخت پارتنون و بناهای دیگری را داد تا یاد قدرت و حیثیت آتنیان را زنده نگه دارد.
پریکلس گفته بود: “این آثار که گواه بزرگی ما هستند تا ابد بر جای خواهند ماند”. در واقع در اینجا هنر در خدمت ستایش وطن بود.