هنریاران

هنر هفتگانه جهانی چیست؟

اخبار

۱۳ خرداد ۱۴۰۰ 3242 بازدید
هنریاران

هنر هفتگانه جهانی چیست؟

هنر هفتگانه جهانی چیست؟

با شنیدن یک موسیقی، چشم ها رو می بندید و به رویا فرو می روید، و با دیدن یک نقاشی خود را غرق در سیمای یک تصویر در خیال می کنید، یا حتی با تماشای یک تئاتر یا فیلم سینمایی، یک ایده را در ذهن خود مجسم می سازید. اما آیا برای شما سوال شده که این واژه بزرگ به نام هنر که طیف های زیادی را در زندگی ما شامل شده اند از موسیقی و نقاشی گرفته تا سینما و معماری، براستی به چه معنا هستند، یا به عبارت بهتر آیا به سراغ درک یکی از مفهومی ترین جنبه های زندگی انسان ها از دیرباز تاکنون پرداخته اید ؟

در این مطلب ما قصد داریم تا شما را با جنبه های مختلف هنری و تعاریف برخاسته از آنها آشنا سازیم.

هنر به دلیل وسعت زمینه های فعال در آن به زیر شاخه های زیادی تقسیم می شود، اما یک دسته بندی کلی برای تمامی زمینه های هنری وجود دارد که به آنها اصطلاحا “هفتگانه های هنر” گفته می شود، که در این بخش به معرفی و توصیفی جامع از آنها خواهیم پرداخت.

هنر اول : هنر موسیقی

یکی از مهمترین ارکان زندگی امروزه شامل نوایی است که باعث ایجاد ارتباط یا حتی درک مفاهیم نانوشته می شود. موسیقی از طبیعت گرفته تا ساخته های بشر، به طرق مختلف همیشه در سعی در ساخت فضایی برای هوشیاری و درک هر چه بیشتر موضوعات در زمینه های مختلف شده است. از این رو تعاریف موسیقی به دو بخش علمی و هنری تقسیم می شود.

با یک تعریف جامع هنری در این زمینه می توان گفت: ” هنر موسیقی، راوی غرایز و هیجانات و حس درونی و زیبایی آنهاست، که به صورت روحی درک شده اند و به رشته نت های موسیقی تبدیل می شوند، به عبارت دیگر موسیقی زبان بیان احساسات است.”

اما احساسات زیبا همیشه در منشا خلق این آثار نبوده، از این جهت با توجه به اینکه حتی بسیاری از بزرگان سعی در معنی موسیقی به عنوان، یک صرف بیان کننده در احساسات باشد، این تعریف را ارائه دادند، در صورتی که با گسترده تر شدن این هنر شاهد سبک هایی هستیم که صرفا مفهوم زیبایی را مدنظر ندارند و سعی در ایجاد مفاهیم جدید هستند. بدین سان تصمیم گرفتیم به دنبال یک مفهوم دقیق تر از این سر رشته بگردیم، که خوشبختانه پروفسور رابرت گرینبرگ استاد دانشگاه سانفرانسیسکو با ارائه تعریفی جامع و کامل به درک این موضوع کمک شایانی نمود.

پروفسور گرینبرگ هنر موسیقی را این چنین توصیف می کند: ” هنر موسیقی یعنی، صدا در زمان”

حال می توان گفت با هویت بخشیدن به این هنر به عنوان یک کانسپت جامع که در زمان و مکان و هر فرهنگی قابل درک می باشد، هم اکنون می توان گفت درک بهتری نسبت به فهم آن و ایجاد بستری برای رشد آن پیدا کرده ایم.

هنر دوم : هنر حرکات نمایشی

هنر نمایشی که تولد خود را در سده ۱۷ ام در بریتانیا شروع کرد، به معنای نشان دادن یک داستان یا مفهوم از دیدی حرکات فیزیک می باشد که می تواند به صورت فردی یا گروهی صورت پذیرد. ابن شکل از هنر با ایجاد سبکی با تحرک زیاد سعی در خلق ارتباطی تنگاتنگ بین جسم و روح مخاطبان است، که بعضا با واکنش های فیزیکی آنها یا ایجاد اشتیاق برای داشتن حرکات فیزیکی مشابه زمینه را فراهم می سازد. هنر نمایشی به دسته بندی های که در ادامه می پردازیم تقسیم می شوند.

1- رقص

ایجاد رقص های روحانی یا اجتماعی را که با حرکت فیزیکی بدن همراه است را میتوان تعریفی ساده از رقص نامید. رقص به انواع مختلفی همچون: رقص باله، رقص آیینی، رقص بالروم، رقص فولکور تقسیم نمود.

2- اُپرا

یکی از بهترین تلفیق های سبک تصویرسازی داستانی به همراه موسیقی زنده را می توان سبک اُپرا نامید، که با فن ادبیاتی، بازیگری و طراحی دکور و کارگردانی خود به یکی از مهمترین تصویرهای موسیقی زنده بدل شده است.

3-سیرک

در اواسط قرن ۱۷ در حوزه سرزمین های غرب اروپا و در میان اراضی تحت سلطه رومیان، نوعی نمایش به معرض ظهور رسیده بود که به “سیرک” معروف شد. سیرک، در واقع هنر ایجاد حرکات نمایشی مهیج و همراهی حیوانات با اینگونه از نمایشات است. در نمایش های سیرک، اسب دوانی، حرکات آکروباتیک، دلقک ها، شعبده بازی و تردستی و حرکات نمایشی با استفاده از حیوانات رام شده و دست آموز وجود دارد، که به طرق مختلف انجام می گیرد.

هنر سوم : هنرهای ترسیمی

هنر ترسیمی، با ایجاد نگاره های مختلف از طریق به تصویر کشیدن زوایای مختلف یک موضوع واحد یا در بعضی موارد تلفیق موضوعات با یکدیگر، مفهوم خود را به مخاطب القا می کند. هنر ترسیمی را به عبارت دیگر با عنوان هنرهای بصری یا هنرهای دیداری نیز می شناسند. هنر نقاشی، خوشنویسی، مجسمه سازی، طراحی، عکاسی، گرافیک، کلاژ، عکاسی و خطاطی همچنین هنرهایی که در رسته ای از این قالب ها خود را جای می دهند را، می توان به عنوان یک هنر ترسیمی تلقی نمود. هنرمند در هنر ترسیمی در تلاش است، با استفاده از ابزار هنری و رسم، که فرمی دیگر از هنرهای تجسمی نیز محسوب می شود، مفهوم مورد نظر خود را به مخاطب بیان کند.

هنر چهارم : هنرهای تجسمی

هنرهای تجسمی را می توان، هنری وابسته به حس بصری دانست که مخاطب را با توجه به این ویژگی، تحت تاثیر قرار می دهد. از هنرهای تجسمی با نام هایی دیگر همچون هنرهای بصری یا هنرهای دیداری نیز یاد می شود. هنرهای تجسمی را می توان به عنوان خط الرسمی برای زمینه های معماری، دکوراسیون، مجسمه سازی، کاریکاتور، طراحی لباس، شیشه گری، صنایع دستی و بسیار از هنرهای دیگر، از آن یاد کرد. هنرهای تجسمی را به سبب گستردگی قلمرو آن در هنر، به عنوان یکی از مهمترین ارکان هنری محسوب می شود که، موقعیت های مختلف به اصطلاح “نقاط” را در یک مجموعه و اتصال آنها به بهترین شکل ممکن به تصویر می کشد. از اتصال نقاط به یکدیگر و ایجاد اشکال و ترکیب آنها به بهترین نحو ممکن به عنوان “تناسب طلایی” نیز یاد می شود.

عناصر در نیروهای بصری نیز به دو بخش تقسیم می شوند:

1- بخش فیزیکی که به طور کاملا قابل لمس، قابل مشاهده هستند مانند: خط، سطح، رنگ، شکل، اندازه.

2- بخش دوم بر توانایی هنرمند تکیه دارد و به کیفیت بصری نیز معروف است که، حاصل هنرورزی یک هنرمند و استعداد و توانایی های شخصی وی در ترکیب این عناصر است مانند: تناسب، تعادل، هماهنگی، کنتراست که، این عوامل باعث ایجاد پایه های قوی در هنرهای تجسمی و اشکال می گردد.

هنر پنجم : هنرهای ادبی

ادبیات را می توان نماد تمام قد از ابعاد مختلف جامعه و فرهنگ گذشته و حال آن دانست. ادبیات از دیرباز بهترین راه برای انتقال احساسات و ایجاد ارتباط با دیگر انسان ها بوده است، از این رو انسان ها در طول تاریخ تصمیم می گیرند جلوه ای جدید به این رابطه باستانی بدهند. در معنای لغوی کارشناسان حوزه ادبی جهان، ادبیات را “دانش فرهنگی” ترجمه کرده اند. هنرهایی همچون نویسندگی، شعر، داستان، سفرنامه، فیلمنامه و بسیاری از مشتقات دیگر در این زمینه از هنر را می توان جزئی از هنر ادبیاتی نامید. این هنر با تکیه بر روح یک شخص یا جامعه به تحریر می رسد و وظیفه بیان و انتقال این مفاهیم جسمانی و یا روحانی را با جلوه ای متنوع از آثار روزمره، عهده دار می باشد.

بنابر این ما می توانیم راه های رسیدن به این هنر را به سه دسته :

1- هنر خوب حس کردن (به ویژه خوب دیدن و خوب شنیدن)
2- هنر خوب اندیشیدن
3-هنر خوب نوشتن

تقسیم کنیم که با ارکان همچون نحوه پیام رسانی می توان ترکیبی کامل برای ایجاد یک مفهوم را ایجاد نمود.

هنر ششم : هنرهای نمایشی

در گام مخاطبان قبل از ورود به این حوزه متوجه مشابهت هنر دوم و هنر ششم می شوند که باید گفت از جهاتی هم می توان این دو را مشابه دانست اما به طور کلی می توان، تنها وجه مشابه آنها را ارکان فیزیک در نمایش دانست. هنرهایی همچون هنر تئاتر، اجرای نمایشنامه و داستان و شعرسرایی و همچنین مشتقات اینگونه از هنر را، هنر نمایشی دانست. به طور کلی این هنر را به عواملی همچون نقش، تماشاگر، زمان اجرا، متن و محل نمایش و عواملی این دست وابسته دانست که، در کنار یکدیگر به عنوان یک تلفیق مفهومی به ایفای نقش و یک داستان برای مخاطب بدل می شوند.

تئاتر در معنای لغوی به معنای “تماشاخانه” می باشد که، ریشه و مدل مدرن این نوع از مدرنیزاسیون هنری به سده های گذشته در قرون ۱۷ برمی گردد. نمایش های زنده، نمایش های عروسکی، پانتومیم ها، نمایش های اپرا و آیینی و نمایش های از این دست را، می توان سرآغازی برای ایجاد یک تحول بزرگ در جامعه مدرن و هنری نامید. کارشناسان در حوزه هنرهای نمایشی سرچشمه بوجود آمدن این چنین هنری را مناسک و فرهنگ های آیینی و همچنین داستانسرایی می دانند.

به گفته دانشمندان در این حوزه ” یکی از برجسته ترین خصوصیات در انسان ها برقراری ارتباط از طریق قصه ها و گوش کردن و به خاطر سپردن آنها و پند دادن و گرفتن در قالب آنها است”

معمولا آثار در این بخش به سه دسته کلی واقع گرا، ملی، مدرن تقسیم می شود، که هر کدوم به روایت اشخاص، فرهنگ ها، یا زوایای اخلاقی و غیر اخلاقی یک تفکر و یا سنت می پردازد.

هنر هفتم : هنرهای سینما

سینما را باید نقطه عطف و تکامل تمامی هنر در کنار یکدیگر و تلفیق آنها دانست. سینما که در معنای لغوی خود به معنای “حرکت” است، اما در اصطلاح مدرن آن به معنی ترکیب تصاویر متحرک و جان بخشیدن به داستان به وسیله این تصاویر برای درک بهتر آن برای تماشاگران است. سینما سعی کرده تا با کار بر روی جنبه های مختلف زندگی بشری از واقع گرایانه تا فراواقع گرایانه به نقطه ثقلی در مضمون یک فهم کلی برسد.

به عبارت دیگر با دسته بندی سبک های مختلف سینمایی که آنها را با نام ژانر می توان شناخت، روحی تازه و روایاتی متفاوت را به تصویر می کشد. این روایات یا طرز تفکرها می توانند از تاریخ تا هنر و از یک ایده سورئال تا یک فلسفه رئالیسم را دربرگیرند، که این ایده به تصویر کشیدن بنا بر توانایی تولید کنندگان آن می تواند شامل جنبه های مختلفی از بکارگیری هنرهای ترکیبی در آن شود. به نوعی باید اذعان نمود، سینما برای القای جنبه های مختلف و ارزش های مادی و غیرمادی، و همچنین نحوه ارتباط و برطرف سازی مشکلات و الگوهای زندگی، با نقشی پررنگ تر از قبل در زندگی ما ایفای نقش می کند.

اشتراک گذاری
برچسب‌ها:

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *